هُوَ تَكْفِي مِنْ عِبَادِكَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ

هیچکدام از 

این بالا و پایین ها

این اوضاع و احوال دل ( که انگار دائم درونش رخت میشورن)

این سردگمی و ابهام

این بلاتکلیفی ها

این بغض هایی که گاه و بی گاه در گلو حلقه میزند

نگرانم نمیکند؛

چرا که یقین دارم تو صحنه گردانی میکنی...پس چه باک!


دهه کرامت بر همه دوستان مبارک باد.

دعایم کنید!


اصل نوشت: تیتر مطلب از دعای یستشیر است! چه زیبا دعایی است.

اضافات1:منتظرم تا این جلسه بی موقع تمام شود و بدوم سمت حرم...السلام و علیک یا فاطمه المعصومه(س)

 

 

صبر و عافیت

مطلب کپی شده یک کامنت است؛ به نظر بسیار ارزشمند آمد:

روی عن ابی الحسن الرِّضَا علیه السلام قال: رَأَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلامرَجُلًا یَطُوفُ بِالْکَعْبَةِ وَ

هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الصَّبْرَ قَالَ فَضَرَبَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام عَلَى کَتِفِهِ قَالَ سَأَلْتَ الْبَلَاءَ

قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ‏فَإِنَّ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى الْبَلَاء


روایت از امام رضا صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند:
روزی زین العابدین صلوات الله علیه در مسجد الحرام در حال عبادت بودند که دیدند شخصی در حالی که طواف کعبه می‌کند بلند می‏گوید: اللهم انی اسئلک الصبر.
دارد فضرب بکتفه. امام زین العابدین علیه السلام با دست مبارک زدند به شانه همین شخصی که طواف می‌کرد.
در ادامه روایت دارد. قال :سئلت البلاء. با این دعا از خدا تقاضای بلا می کنی.
ما سه نوع صبر داریم: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت.
درخواست صبر، یعنی بلاهایی که سمت من می آید، تحملش را داشته باشم. معلوم می شود به سراغ خط بلا و مصیبت رفته‏ای و در آن خط داری کار می کنی و می‏خواهی پاد زهرش را به‏دست بیاوری که کمتر تحت فشار باشی.
حضرت به او فرمودند: سئلت البلاء. تو از خدا بلا می خواهی که می گویی: اللهم انی اسئلک الصبر.
بجای این دعا بگو: اللهم انی اسئلک العافیۀ و الشکر علی العافیۀ . خدایا من از تو عافیت می‏خواهم.
دقیقا ضد بلاء است این دعا و حتی توفیق شکر گذاری را هم درخواست می‏کنی.
هم عافیت بده، هم توفیق شکرگزاری که به خاطر این عافیتی که به من دادی شکر هم بکنم.
حضرت به آن شخص می‏فرمایند این را از خدا بخواه. روایت مفصل است.

در ذیلش حضرت این جمله را فرمودند:
فإن الشکر علی العافیۀ خیر من الصبر علی البلاء. سپاسگزاری از عافیتی که خدا داده، بهتر است از صبری که نسبت به بلاء داده است.
زیرا در مورد بلا چاره نداری. بلاء آمده، چکار می خواهی بکنی؟ صبردر بلا ارزش زیادی ندارد. به همان مقداری که جزع و فزع نکنی ارزش دارد. اما جایی که خدا به تو عافیت داده، شکرش با اختیار خود تو است و فشاری هم بر تو نیست.
ارزش این شکر، از ارزش آن صبر خیلی بیشتر است.
لذا حضرت به او فرمودند: فإن الشکر علی العافیۀ خیر من الصبر علی البلاء.
انسان باید نحوه دعا کردن را هم از اولیاء خدا بیاموزد.
ما نمی فهمیم که چگونه دعا کنیم.
اولیاء خدا ما را از نظر ایمان، ارزیابی می کنند، بعد به ما یاد می‏دهند چگونه دعا کنیم.
حضرت به آن شخص فرمودند: تو کجا و صبر بر بلا کجا! برو از خدا عافیت بخواه.
بعد هم بر آن عافیتی که به تو داده است شکر کن که این شکر موجب افزونی عافیت هم می شود. بحارالانوار ج92 ص 285 و ص 292

مجاهدان مظلوم

تا موبایلم را بالا می آورم سریع اشاره میکند که عکس نگیر.

همه پدر و مادرهایی هستند که عزیرانشان را فدا کردند.

در غربت، در ترس و اضطرابی نا تمام، در مجاهدتی ستودنی...در مواجهه با ابوجهل های زمان؛

با بغض های گره خورده در گلو. و دلی پر درد.

پدر و مادران شهدایی از قطیف و احصا.

 


آنچنان شرایط امنیتی برایشان سخت است که حتی برای همین چند خط نوشته هم مردد بوده و هستم.

 

 

رشد...

رفیق چند ساله ای دارم که بسیار به هم نزدیکیم! به خاطر شرایطش همیشه طرف مشورت هایش بودم و گاها تصمیم ساز...شاید اغراق نباشد اگر بگویم حکم تکیه گاهی داشتم برایش و احساس میکردم که باید مراقبش باشم.کنترلش کنم.و دستش را بگیرم.

چند مدتی است که متاهل شده است.

دقایقی پیش با من تماس گرفت،تا پیگیری مطلبی را به من اطلاع دهد. به سان همیشه از صحبت های روزمره مان گفتیم و من هم از  دغدغه ای که چند روز است با آن مشغولم...

در مورد دغدغه ی من شروع به صحبت کرد، هر آن حیرتم بیشتر میشد.مانده بودم بر روی شخصیت خودش تمرکز کنم یا صحبت هایش! آنچنان پخته و نکته بین صحبت کرد که انگشت به دهان ماندم! با آن ادعایم!! دست به قلم شدم و یادداشت برداری کردم.تقریبا سکوت تماما سکوت کردم تا او بیشتر بگوید.تا بیشتر بهره ببرم.

تلفن را قطع کردم...با خودم فکر میکردم که چقدر انسان میتواند رشد کند، چقدر کوتاه مسیرهای بلند را طی کند.

و چقدر یک نفر مثل من میتواند متوقف بماند...در جا بزند.


آنقدر محیر در احوال خودم و دوستم مانده ام که برای نوشتنش به اینجا آمدم؛ بعد از مدت ها خاک خوردگی.

برای این عقب مانده دعا کنید...بد حالی است.

 

چقدر ناخوشایند است وقتی

جزئی از سیستم و بدنه ای شوی که روزی منتقدش بودی

کار برای خدا می ماند

در خبرها مطلبی آمده بود تحت عنوان "فدای یک ریش خمینی(ره)" به شرح ذیل:

 در یکی از اسناد خیلی محرمانه به رئیس ساواک آمده است:

در ساعت ۱۸:۳۰ مورخه ۲۲/۹/۱۳۵۷ دو دستگاه خودرو شخصي كه يكي از آنان پژو به شماره ۳۵۳۲۸ ـ تهران ل بود در خيابان ‌آيزنهاور با يكديگر تصادف نمودند كه به خودرو ديگر مبلغ ۶۰۰۰۰ ريال خسارت وارد گرديد و افسر راهنمائي ضمن كشيدن كروكي تصادف اظهار نمود من كروكي را كشيدم ولي شما بايد پولش را از خميني بگيريد هر دو راننده ناراحت شدند و راننده پژو مزبور چكي به مبلغ ۷۰۰۰۰ ريال نوشت و اظهار داشت (فداي يك ريش خميني، و بلافاصله راننده خودرو بعدي چك را گرفته و ضمن سوزانيدن آن در جلو جمعيت اظهار نمود فداي خميني).
ارزيابي خبر: قابل تحقيق و بررسي است.


پ ن1: حالا اون طرف کی بوده، کجا بوده، چه کاره بوده، زنده است یا مرده، ماشینش کجاست...هیچکس چیزی نمیدونه! جز اونکه باید بدونه!

قطعا درج این خبر بعد از 35 سال، صدقه جاریه ای است برای بانیان خیرش.

پ ن2: آیت الله جوادی آملی دیروز میفرمود: کارگرها موقع کار وقتی خسته میشند برای رفع خستگی چیزی زیر لب زمزمه میکنند.اگر اهل دیانت باشند ذکری و نوحه ای و دعایی. و اگر نه ترانه ای و تصنیفی.

حضرت ابراهیم هنگام ساخت کعبه دائما این ذکر رو بر لب داشتند :ربنا تقبل منا.

لینک صحبت های حضرت آیت الله جوادی آملی

  

تکلیفت را با خودت روشن کن

از آدم هایی که در اوج خلوتی در نیمه های شب پشت چراغ قرمز توقف میکنند

 و آخر سر اندک لحظات پایانی را تاب نمی آورند و حرکت میکنند بدم می آید.

 این یعنی گور بابای کسانی که مجبور شدند و یا به هوای تو پشت سرت توقف کرده اند.

 یا از همان ابتدا نایست و چراغ قرمز را رد کن.

یا تا  سبز شدن بایست.مردانه بایست.

اسلام انگلیسی

۱۰ سالی هست که مقیم لندن شده است.

پسرش هم همانجا به دنیا آمده است.

خواهرش تهران است و در پی آوار مشکلات خانوادگی، برای رهایی سودای رفتن دارد.

مادرم نسخه توکل و توسل برایش میپیچد و بازگشت به اصل.

در جواب میگوید: اتفاقا داداشم هم تو انگلیس خیلی معتقده. خودش و خانمش روزی سه مرتبه موبایلشون و رو زمان مشخص تنظیم میکنن تا اون لحظه به یاد خدا بیفتند...


پی نوشت: سکوت!

 اصل نوشت: میلاد ابن الرضا آقا جوادالائمه بر همگان مبارک باد.

 

در خانه اگر کس است...

 

رهبر معظم انقلاب:

 من نگران مسئله فرهنگ هستم

امسال را سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری میکنم.

رخنه فرهنگی مثل رخنه اقتصادی نیست که با سبد کالا جبران شود.

ما حتماً در مسئله‌ى فرهنگ‌[بايد توجّه كنيم‌]، دولت محترم هم بايد توجّه كند، ديگران هم توجّه كنند. بنده هم در اين نگرانى با شما سهيم هستم و اميدوارم كه مسئولين فرهنگى توجّه داشته باشند كه چه ميكنند.

با مسائل فرهنگى شوخى نميشود كرد، بى‌ملاحظگى نميشود كرد.

متأسفانه خيلى از مسئولين فرهنگى ما، با مسائل فرهنگى، در ميدان مرتبط نيستند [كه مثلاً] كتاب بخوانند، كتابهاى گوناگون را ببينند؛ غالباً بركنارند.


یک خبر کوتاه: رهبر انقلاب به دلیل مشغله کاری از نمایشگاه امسال کتاب بازدید نمی کنند.

                                                                           ۱۶/۲/۹۳


پیام این عدم حضور کاملا روشن است/در خانه اگر کس است .یک حرف بس است.

 پیام این عدم حضور از زبان محمد سرشار

 

ببخشید آقایان! بالای چشمتان ابروست.

من روحانی هستم

واقعا بعد از دیدن مستند " من روحانی هستم" یکه خوردم!

این همه هجمه، تهدید، خط و نشان و جار و جنجال برای همین فیلم؟

 "من روحانی هستم"، نه یک مستند انتقادی که صرفا یک واکاوی تاریخی است.فیلمی که بعد از گذشت ۴ماه از انتشارش، رسانه های زنجیره ای، هجمه سنگینی علیه آن وارد کردند. موضع گیری ها واقعا در نوع خود جالب توجه بود. از شخص رئیس جمهور، و رئیس مجلس که  آن را دروغگویی و تخریب خواندند؛ تا اعوان و انصار که بدون دیدن فیلم! خواستار برخورد قضایی شدند. مستندی که نه مجهول الهویه است و نه به صورت سی دی گسترده پخش شده است. بلکه با شناسنامه ای مشخص  و  ارائه لینک دانلود محدود به قیمت ۳ هزار تومان در اینترنت به فروش می رسد. جالب آنکه موسسه "شفق مدیا"(تولید کننده فیلم) در دوران دولت نهم و دهم، دو مستند انتقادی " کدام انحراف" و "نبرد خاموش" را نیز در کارنامه خود دارد.آثاری که نه تنها با آنها هیچ برخوردی نشد، بلکه از عوامل  آن توسط رئیس جمهور وقت (دکتر احمدی نژاد) تقدیر به عمل آمد. 

حال چه شده کسانی که معتقدند بهترین ممیزان،وجدان و افکار عمومی هستند، بیلبوردهای "صداقت آمریکایی" را به زیر میکشند؛از ترانه "مرگ بر آمریکا" ناخرسند میشوند؛ از یک قسمت یک دقیقه ای در برنامه "عموپورنگ" برمی آشفند. در شورای عالی امنیت ملی نقد توافق نامه ژنو را جرم تلقی کرده و از یک نماینده به خاطر نطق میان دستورش، شکایت میکنند، "۹ دی" و " یالثارات" را تعطیل و به " وطن امروز" تذکر میدهند. مانع سخنرانی دبیر سابق شورای امنیت ملی  شده ، جشن یکسالگی " دکتر سلام" را بر نمی تابند و چند ساعت مانده به برگزاری همایش "دلواپسیم" سالن را در اختیار قرار نمیدهند و...

و حالا اجازه اکران یک مستند دانشجویی که صرفا روایتی ساده از زندگی رئیس جمهور است را نداده و اینچنین بر آن میتازند.به نظر می رسد باید منشا  این رفتارهای دیکتاتور مآبانه را در موارد ذیل جستجو کرد:

۱)  خوشبینانه آنکه روحیه نقدپذیری در برخی مسئولین کمرنگ است.به خصوص که برخی شان به علت کهولت سن، آستانه تحملشان پایین تر هم آمده است.

۲) با برخورد چکشی،مانع شکل گیری آثار انتقادی جدی شوند.به خصوص توسط جوانانی که کم کم رویش های جدیدی را در عرصه هنر متعهد شکل میدهند.

۳)آنانی که از حقوق ملت ایران عقب نشسته و به جای ایستادگی و اقتدار لازم مقابل یاوه گویی اجانب،کوتاه آمدند؛ حالا سایه اقتدارگرایی خود را رو به ملت بلند کرده اند.

۴) با هوچی گری رسانه ای، برای توجیه ناکامی ها، دست به مظلوم نمایی زنند؛ و مدعی شوند که عده ی معدودی ،که از جای خاصی تغذیه میشوند، بدون داشتن هویت و شناسنامه ای مشخص برای زمین زدن دولت فعالیت میکنند.

۵)در خصوص مستند، از سوابق گذشته خود، رویگردان هستند.به خصوص از قسمت های روشن آن! چه بسا با رویگردانی کسانی که نه به واسطه مواضع انقلابی حامی جناب روحانی بوده اند( بلکه چهره رادیکالتری را متصور بوده و یا طلب میکنند)  بحران محبوبیت شدت بگیرد.


سفیر فیلم(حواشی پیرامون فیلم و لینک دانلود)

مناظره باطنی(از اعضای سفیر فیلم)، کواکبیان، رسایی و رحمانیان ( مدیر مسئول شرق) پیرامون مستند " من روحانی هستم" در رادیو گفتگو

دانلود مستند کوتاه انتقاد با شناسنامه(حتما ببینید)

گاف بزرگ روزنامه شرق برای تخریب گروه سازنده(یعنی موندم فردا میخواد چه مطلبی برای ماست مالیزیشنmast mali zation این گافش بزنه، هر چند که احتمالا اصلا به روی مبارکشون هم نمیارن)


پ ن: واقعا قرار انتقاد اینچنینی نداشتم؛ اما هجمه به این مستند را به قدری ناجوانمردانه دیدم که دفاع از عوامل آن را دفاع از مظلوم یافتم.